متن ترانه
چندوقته که سخت میگذره
هر روزم اَ روز قبل غمگین تره
تن خستمو غم میشکنه
حاجی تنهایی دل سنگم میشکنه
درگیرم اینروزا با حس عجیبی
حسی که مثلشو توی فیلما ندیدی
اگ یه رو ازم حرف تلخی شنیدی
فک نکن که دگ ته قصه رسیدی من
حال روزام نی تقصیر خودم
چون همیشه به اشتباه شنجیده شدم
نمیدونم که باس با کی تسویه کنم
نمیتونم حتی به خودم رحمی بکنم
قفلی میزنم و هی میپره کنتورم
نمیدونم چرا جدیدنا اینطوری شدم
شاید راس میگی اینا بوده تقصیره خودم
که کل روزو من اَ سرگیجه پرم
در میرم اَ شلوغیه دورم
من خیلی وقته ک تو تنهایی گمم
خوشی ندیدن این چشای خشکیده کلا
دائم دلم تنگ میشه واسه خلوت خودم
دل کندم به هیچکی دل نبستم
رو همه جز خودم دره قلبو بستم
تنها بودم و به هیچکی بر نگشتم
قطره قطره سوختمو کم شد حسم
سوختم چشامو هر رو به در دوختم
از آرزوهام هر رو دورتر
میدیدمشون توی دور دست
تو این اتاقه تاریک و سیاه ام
هرازگاهی تنگ میشه قلب این آدم
حق میدم که بد بشی با من
چون نمیدونم چه وقتا عادیه حالم
کنج دیواره ساخته ی ذهن یه آدم
نوری نمیبینی جز سوختنه باور
من دنیامو مفت باد دادم
الانم تنها فکره باقیه راهم
نمیبینم به چشم خواب راحت
حتی دوستامم باهام دشمنی دارن
شب و روز برا خودم دارم قصه میبافم
ریه هام به دود وابستگی دارن
گم تو مسیر تاریک و سیاه ام
از خودم تاریک تر قافیه هامن
زبونم وقف وصف ثانیه هامن
حاجی رک بگم نموند نایی به حالم
هر رو مچاله تو تختم فقط
بیخیال فردا زدم به بختم لگد
هنو یادمه که اَ کیا خوردم رکب
بدی نکردم از همه موندم عقب
نمیدونم اصن پی چی هستم
فقط بت بگم از همه آدما خستم
کشیدم ربان مشکی من روی قلبم
صندوق آرزوهامم درشو بستم
سوختم چشامو هر رو به در دوختم
از آرزوهام هر رو دورتر
میدیدمشون توی دور دست
شدم با همه غریبه جز خودم
ترسشو دارم که رامو گم کنم
جدیدا سخت شده حاجی کنترلم
تو ذهنم میخورم یه عمره آب خنک
دائم همش تو فکره فرارم
شکل تشنه ایم ک غرق سرابم
الان بیس و چند ساله حاجی من تو عذابم
عذابی که بغض شد و حالا هس تو کلامم
شبا به زور قرص رو هم چشمو میزارم
صبا از فَرط خستگی چشمو میمالم
دیگه بریده از همه چی تن لت و پارم
ببین اندازه داره صبر یه آدم
سگ دوهام دیگه اصلا فایده ندارن
هرچی میدوام میبینم باز اول راهم
الان نیمه شب 3 صبحِ هنو پای کارم
یه رو دست به قلم رو هم چشم رو میزارم
اینا منم و تو اینجوری نباش
از ته دل میخوام بشی اَ ما بهتراش
هرچی که خواستم خودم جنگیدم براش
نشد بشه فقط موند حسرت شباش
من دردام درمونی نداشت
با همه نوع گشتم از خوب تا اون بداش
تو سختیام ندیدم کسی باشه بپاش
بپای قلبی که کرد همه جوره تلاش
تک و تنهام دریغ از یه دوست
تو برزخ خودمم و همه میگن بسوز
انگار صد دفعه مُردم و اومدم به هوش
دارم له میشم کسی نمیاره به روش
یه حس بم میگه نخواه محبت رو به زور
با دست خودت برو کفنت رو بدوز
آرزوهاتو باس ببری با خودت به گور
تَش چشو میبندم میرم منم یه روز
مشاهده بیشتر