متن ترانه
هجده ساله شدم وقتش رسیده
خدایا صبر بده اجباری درده
وقت رفتن شدن دیار غربت خدا قسمت بده به هرکی مرده شدم سربازی اجباری
خدایا سخته دوری
خدایا خانه ام شد خراب از درد دوری
خدایا خانه ام شد خراب از درد دوری
زمونه باورم کن بگو تا کی صبوری
___
بسوزد آنکه خدمت را به پا کرد
تمام مادران را چشم به راه کرد
به دروازه خدمت رسیدم صدای طبل شیپورها را شنیدم به صف کردن تراشیدن سرم را لباس آش خوری کردن تنم را کجایی یار شیرین
دارم میسوزم از درد
فقط اسم قشنگت میاد بی قفه بر لب
تورو میبینم انگار بگو خوابم یا بیدار
چه خوبه که دو تا دور شیم از این شب تار
مشاهده بیشتر